معنی ciasny
ciasny
تنگ، باریک، محکم
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با ciasny
własny
własny
خُود، پَاپ
دیکشنری لهستانی به فارسی
ciemny
ciemny
تاریک، غَمگین، کامِلاً تاریک، کامِلاً رِسیدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
czarny
czarny
سیاه
دیکشنری لهستانی به فارسی
czasy
czasy
اُوقات، اُولَویَّت بَندی
دیکشنری لهستانی به فارسی
jasny
jasny
دِرَخشان، بَرّاق، شَفّاف، رُوشَن
دیکشنری لهستانی به فارسی