chronić chronić حِفاظَت کَردَن، فَعّال زیست مُحیطی، مُحافِظَت کَردَن، مُحافِظ، مُحافِظَت کُنید دیکشنری لهستانی به فارسی
czcić czcić اِحتِرام گُذاشتَن، اِحتِمال، عِشق وَرزیدَن، خَراب کَردَن، حُرمَت گُذاشتَن، سَواد دیکشنری لهستانی به فارسی