chrupiący chrupiący کِریسپی، بی حال، خُشک و تُرُد، تُرُد، تُرُد و شِکَنَندِه، تُرُد بودَن، قابِلِ خُرد شُدَن، خُوراکی دیکشنری لهستانی به فارسی