معنی chować
chować
دفن کردن، دقیق
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با chować
chocar
chocar
تَصَادُف کَردَن، سُقوط، تَصَادُم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
choral
choral
هَمخوانانِه، کِرال
دیکشنری آلمانی به فارسی
chocar
chocar
تُخم گُذاری کَردَن، شُوک، شُوک وارِد کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
zachować
zachować
حِفظ کَردَن، پُشتیبانی می کُنَد، نِگَه دارید
دیکشنری لهستانی به فارسی
wychować
wychować
پَروَرِش دادَن، آموزِش دَهَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
chorar
chorar
گِریِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
chorować
chorować
بیمار کَردَن، بیماری، رَنج بُردَن، رَنج می بَرَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
celować
celować
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن، هَدَفمَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
cechować
cechować
ویژِگی داشتَن، اِختِصاص دَهَد
دیکشنری لهستانی به فارسی