معنی chorobliwy
chorobliwy
مرگبار، مرگ و میر
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با chorobliwy
chorobliwie
chorobliwie
بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه، غِیرِ فَعّال
دیکشنری لهستانی به فارسی