معنی chłód
chłód
خنکی، خنثی سازی، سردمزاجی، سرریز
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با chłód
chód
chód
راه رَفتَن، بِرو
دیکشنری لهستانی به فارسی