معنی cały
cały
تمام، کامل بودن، کامل، مطلقاً
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با cały
mały
mały
حَجمِ کوچَک، سَنگین، ریز، کوچَک، کوچَک شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی