معنی buntowniczy buntowniczy شورشی، سرکش، شورشگر، شیطون، شوری، آشوب انگیز، طوفانی شورِشی، سَرکِش، شورِشگَر، شِیطون، شوری، آشوب اَنگیز، طوفانی دیکشنری لهستانی به فارسی