معنی brak szacunku brak szacunku بی احترامی، بدون احترام، بی ادب، بی احترامی کردن، تحقیر کردن، نااحترامی، عدم قطعیّت بی اِحتِرامی، بِدونِ اِحتِرام، بی اَدَب، بی اِحتِرامی کَردَن، تَحقِیر کَردَن، نااِحتِرامی، عَدَمِ قَطعیَّت دیکشنری لهستانی به فارسی