معنی brak odpowiedzialności brak odpowiedzialności بی مسئولیّتی، بی عقلی، بی پاسخگویی، بی نهایت بی مَسئولیَّتی، بی عَقلی، بی پاسُخگویی، بی نَهایَت دیکشنری لهستانی به فارسی