معنی bezstronny bezstronny بی تفاوت، بی اثر، بی طرف، بی علاقه، غیر شخصی بی تَفاوُت، بی اَثَر، بی طَرَف، بی عَلاقِه، غِیرِ شَخصی دیکشنری لهستانی به فارسی