معنی bezinteresownie bezinteresownie فداکارانه، از خود گذشتگی، بی طرفانه، بی طرفی، غیرخودخوٰاهانه، نادرست فَداکارانِه، اَز خُود گُذَشتِگی، بی طَرَفانِه، بی طَرَفی، غِیرِخُودخوٰاهانِه، نادُرُست دیکشنری لهستانی به فارسی