معنی bezczelnie bezczelnie به وضوح، البتّه، به طور فریبنده، به صورت فریبنده، به طور بی ادبانه، بی ادبانه، به طور بی احترامی، ضخیم، غیر احساسی، پرروزی، وقاحت، بی پروا دیکشنری لهستانی به فارسی