معنی bezcelowo bezcelowo به طور بی هدف، بدون هنر، به طور بیهوده، پراکندگی بِه طُورِ بی هَدَف، بِدونِ هُنَر، بِه طُورِ بیهودِه، پَراکَندِگی دیکشنری لهستانی به فارسی