معنی bez entuzjazmu bez entuzjazmu با دل نیمه گرم، پررنگ، با بی علاقگی، تابستان، بی حوصله، غیر حسّاس با دِل نِیمِه گَرم، پُررَنگ، با بی عَلاقِگی، تابِستان، بی حُوصِلِه، غِیرِ حَسّاس دیکشنری لهستانی به فارسی