معنی badać badać بررسی کردن، بررسی کنید، تحقیق کردن، تست ها، گذشته نگری، مورد بررسی قرار دادن، نادیده گرفته شده است بَررَسی کَردَن، بَررَسی کُنید، تَحقِیق کَردَن، تِست ها، گُذَشتِه نِگَری، مُورِدِ بَررَسی قَرار دادَن، نادیدِه گِرِفتِه شُدِه اَست دیکشنری لهستانی به فارسی