fanatycznie fanatycznie مُتِعَصِّبانِه، بِه هَم مُتَصِّل شَوَند، بِه طُورِ اِفراطی، بیش اَز حَد دیکشنری لهستانی به فارسی
apatyczny apatyczny بی حُوصِلِه، بِدونِ شور و شُوق، بی تَفاوُت، بی اَثَر، بی حال، خَستِه دیکشنری لهستانی به فارسی