معنی amputować
amputować
قطع کردن، برش دادن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با amputować
imputować
imputować
نِسبَت دادَن، نِسبَتاً
دیکشنری لهستانی به فارسی
mutować
mutować
تَغییر یافتَن، تَغییر می کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی