معنی akumulacja
akumulacja
انباشتگی، انباشت، تجمّع
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با akumulacja
kumulacja
kumulacja
اَنباشتِه بودَن، پُشتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی