معنی zwelling
zwelling
ورم، تورّم
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با zwelling
kwelling
kwelling
اَذیَّت، عَذاب
دیکشنری هلندی به فارسی
Telling
Telling
جالِب، گُفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zwellen
zwellen
وَرَم کَردَن، مُتِوَرِّم شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی