معنی zwanger
zwanger
باردار، حامله
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با zwanger
zanger
zanger
خوانَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
changer
changer
تَغییر دادَن، بَرایِ تَغییر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Swagger
Swagger
خُود را مَغرور نِشان دادَن، فُحش دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zwingen
zwingen
اِجبار کَردَن، زور، مَجبور کَردَن، وادار کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
manger
manger
خُوردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
danger
danger
خَطَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Danger
Danger
خَطَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ranger
ranger
خَش خَش کَردَن، مُحیط بان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
langer
langer
دِرازتَر، طولانی تَر، بُلَندتَر
دیکشنری هلندی به فارسی