معنی zuiging
zuiging
مکش
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با zuiging
neiging
neiging
تَمَایُل، گِرایِش
دیکشنری هلندی به فارسی
zuinig
zuinig
مُقتَصِد، صَرفِه جو، مَحدود، صَرفِه جویی وار
دیکشنری هلندی به فارسی
zuigen
zuigen
مَکیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
uiting
uiting
اِظهار، بَیان
دیکشنری هلندی به فارسی