معنی zorg
zorg
مراقبت، نگرانی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با zorg
borg
borg
ضامِن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری هلندی به فارسی
zor
zor
سَخت، دُشوار اَست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی