معنی zondig
zondig
گناه آلود، گناهکار، گناه آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با zondig
zonnig
zonnig
خُورشیدی، آفتابی
دیکشنری هلندی به فارسی
goldig
goldig
بِه طُورِ طَلایی، طَلایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
bondir
bondir
پَریدَن، پَرِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
zending
zending
اِرسال، حَمل و نَقل
دیکشنری هلندی به فارسی
sonnig
sonnig
آفتابی
دیکشنری آلمانی به فارسی
sündig
sündig
گُناه آلود، گُناهکار، گُناه آمیز
دیکشنری آلمانی به فارسی
zottig
zottig
کَثیف، پَشمالو
دیکشنری آلمانی به فارسی
zornig
zornig
بِه طُورِ عَصَبی، عَصَبانی، خَشمگین، خَشمگینانِه، عَصَبی
دیکشنری آلمانی به فارسی
windig
windig
بادبانی، بادی
دیکشنری آلمانی به فارسی