معنی zingend
zingend
خوٰاندن، آواز خوٰاندن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با zingend
singend
singend
خوٰاندَن، آواز خوٰاندَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
zwingend
zwingend
آمِرانِه، اِجباری، زورآوَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
zingen
zingen
سُرود خوٰاندَن، بِخوٰان، خوٰاندَن
دیکشنری هلندی به فارسی
hängend
hängend
آویزان، حَلق آویز کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
bindend
bindend
اِلزامی، اِلزام آوَر، بِه طُورِ اِلزام آوَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
klingend
klingend
زَنگ دار، صِدا دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
dringend
dringend
بِه طُورِ ضَروری، فُوری، بِه طُورِ فُوری، تَاکید شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
winnend
winnend
بَرَندِه، بَرَندِه شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
wiegend
wiegend
لَرزِش، تِکان دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی