معنی wikkelen
wikkelen
پیچیدن، بسته بندی کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با wikkelen
winkelen
winkelen
خَریداری کَردَن، خَرید
دیکشنری هلندی به فارسی
wankelen
wankelen
لَرزِش داشتَن، تِلو تِلو خُوردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
wiebelen
wiebelen
حَرَکَت دادَن، تِکان دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
twinkelen
twinkelen
دِرَخشِش کَردَن، چِشمَک زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
cirkelen
cirkelen
دُور زَدَن، حَلقِه زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
inwikkelen
inwikkelen
دَر بَر گِرِفتَن، بَستِه بَندی کُنید، بَستَن
دیکشنری هلندی به فارسی
wickeln
wickeln
پیچیدَن، بَستِه بَندی
دیکشنری آلمانی به فارسی