معنی wegen
wegen
وزن کردن، جاده ها
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با wegen
fegen
fegen
جاروب کَردَن، جارو کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
zegen
zegen
دُعایِ خِیر، بَرَکَت
دیکشنری هلندی به فارسی
wagen
wagen
جُرأت داشتَن، سَبَد خَرید
دیکشنری هلندی به فارسی
wiegen
wiegen
آرامِش دادَن، گَهوَارِه
دیکشنری هلندی به فارسی
weven
weven
پارچِه کَردَن، بافتَن، بافیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
weten
weten
دانِستَن
دیکشنری هلندی به فارسی
weken
weken
خیس کَردَن، بَرایِ نَرم شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
legen
legen
قَرار دادَن، مَحَل، گُذاشتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
wiegen
wiegen
آرامِش دادَن، وَزن کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی