معنی vrijer
vrijer
خواستگار، آزادتر
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با vrijer
briser
briser
شِکَستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Writer
Writer
نَوِیسَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
varier
varier
تَغییر دادَن، مُتِفاوِت اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ériger
ériger
بَر پا کَردَن، ایستادِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
primer
primer
اَصلی کَردَن، آغازگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
priver
priver
مَحروم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vrijwel
vrijwel
تقریباً، بِه صورَتِ مَجازی
دیکشنری هلندی به فارسی
krijger
krijger
جَنگجو
دیکشنری هلندی به فارسی
rijker
rijker
ثَروَتمَندتَر
دیکشنری هلندی به فارسی