معنی voorzien
voorzien
تأمین کردن، ارائه شده است، پیش بینی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با voorzien
voorzitten
voorzitten
قِضاوَت کَردَن، صَندَلی، رَئیس بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی