معنی voorstellen
voorstellen
پیشنهاد دادن، پیشنهاد کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با voorstellen
voorspellen
voorspellen
پیش بینی کَردَن، بَرایِ پیش بینی، آشکار کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
voorstelling
voorstelling
تَصوِیرسازی، عَمَلکَرد
دیکشنری هلندی به فارسی
voorspeller
voorspeller
پیش بینی کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی