معنی voorspellen
voorspellen
پیش بینی کردن، برای پیش بینی، آشکار کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با voorspellen
voorstellen
voorstellen
پیشنَهاد دادَن، پیشنَهاد کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
voorspeller
voorspeller
پیش بینی کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
voorspelling
voorspelling
پیشگویی، پیش بینی
دیکشنری هلندی به فارسی