معنی volgen
volgen
نتیجه دادن، دنبال کردن، دنباله دار بودن، پیگیری کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با volgen
folgen
folgen
دُنبال کَردَن، عَواقِب، دُنبالِه دار بودَن، نَتیجِه دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
volgend
volgend
دُنبالِه دار، بَعدی، پِیرُو
دیکشنری هلندی به فارسی
golden
golden
طَلایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
volumen
volumen
بُلَندی صِدا، حَجم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
folgern
folgern
اِستِنباط کَردَن، نَتیجِه گیری
دیکشنری آلمانی به فارسی
folgend
folgend
پِیرُو، دُنبال کَردَن، دُنبالِه دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
joggen
joggen
دَویدَن آرام، دَویدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
bolzen
bolzen
مُهرِه کَردَن، پیچ و مُهرِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
vragen
vragen
پُرس و جو کَردَن، پُرسیدَن، پُرسِش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی