معنی vlammen
vlammen
شعله ور شدن، شعله های آتش، مشتعل، به طور شعله ور
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با vlammen
flammend
flammend
بِه طُورِ شُعلِه وَر، شُعلِه وَر، مُشتَعِل
دیکشنری آلمانی به فارسی
klemmen
klemmen
فِشُردِه کَردَن، گِیرِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
verlammen
verlammen
فَلَج کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
claimen
claimen
اِدِّعا کَردَن، اِدِّعا
دیکشنری هلندی به فارسی
klimmen
klimmen
بالا رَفتَن، بَرایِ صُعود، صُعود کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
klemmen
klemmen
فِشُردِه کَردَن، گِیرِه ها، مُحکَم گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
kammen
kammen
شانِه کَردَن، شانِه ها
دیکشنری هلندی به فارسی