معنی vervoer
vervoer
انتقال، حمل و نقل
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با vervoer
fervore
fervore
شور و شُوق، شور و حَرارَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
verkoper
verkoper
فُروشَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
vervolger
vervolger
آزاردَهَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
vervoeren
vervoeren
کامیون کَردَن، حَمل و نَقل، قایِق رِساندَن، کِشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
verzoek
verzoek
دَرخوٰاست، دَرخوٰاست کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
verter
verter
ریختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fervor
fervor
اِشتیاق، شور و حَرارَت، شور و شُوق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Server
Server
سِرویس دَهَندِه، سِروِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
verser
verser
ریختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی