معنی verval
verval
زوال، پوسیدگی، ویرانی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verval
verbal
verbal
زَبانی، کَلامی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
verbal
verbal
زَبانی، کَلامی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
verbal
verbal
زَبانی، کَلامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
verbal
verbal
زَبانی، کَلامی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
verbal
verbal
زَبانی، کَلامی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Verbal
Verbal
زَبانی، کَلامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Serial
Serial
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
servil
servil
حَقیر، خِدمَتگُزار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serial
serial
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی