معنی verrotting
verrotting
فساد، پوسیدگی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verrotting
verkorting
verkorting
اِختِصار، کوتاه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
vergroting
vergroting
بُزُرگ نَمایی
دیکشنری هلندی به فارسی
Verrottung
Verrottung
فَساد، پوسیدِه شُدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی