ترجمه verrijken به فارسی - دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verrijken
verminken
- verminken
- خَراب کَردَن، مُثلِه کَردَن، بَدشِکل کَردَن، آسیب رِساندَن، آسیب زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
vermijden
- vermijden
- پیشگیری کَردَن، بَرایِ جِلوگیری اَز، اِجتِناب کَردَن، پَرهیز کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی