معنی verrast
verrast
متعجّب
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verrast
vervalst
vervalst
تَقَلُّب شُدِه، جَعلی
دیکشنری هلندی به فارسی
verrukt
verrukt
با شُوق، خُوشحال
دیکشنری هلندی به فارسی
verroest
verroest
زَنگ زَدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
verraad
verraad
خِیانَت کاری، خِیانَت
دیکشنری هلندی به فارسی
vertakt
vertakt
شاخِه دار، مُنشَعِب
دیکشنری هلندی به فارسی
Overcast
Overcast
اَبری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
overlast
overlast
مُزاحِمَت
دیکشنری هلندی به فارسی
verarmt
verarmt
فَقیر، فَقیر شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
gekrast
gekrast
خَراشیدِه، خَراشیدِه شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی