معنی verplicht
verplicht
الزامی، موظّف است، به صورت الزامی، اجباری
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verplicht
verlicht
verlicht
آگاه، رُوشَن شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
verflucht
verflucht
مَلعون، نِفرین شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی