vernielen vernielen هَموار کَردَن، نابود کَردَن، ویران کَردَن، ویرانگَری کَردَن دیکشنری هلندی به فارسی
verlassen verlassen تَرک شُدِه، تَرک، تَرک کَردَن، خارِج شُدَن، رَها کَردَن، مَتروک دیکشنری آلمانی به فارسی