verbieden verbieden مُمانِعَت کَردَن، مَمنوع کَردَن، خارِج اَز قانون اِعلام کَردَن، تَحرِیم کَردَن دیکشنری هلندی به فارسی
verdienen verdienen شایِستِگی داشتَن، کَسب کُنید، کَسب کَردَن، لِیاقَت داشتَن دیکشنری آلمانی به فارسی