vernichtend vernichtend بِه شِدَّت اِنتِقاد آمیز، ویرانگَر، تَحقیرآمیز، فُروپاشان دیکشنری آلمانی به فارسی
verlichten verlichten کاهِش دادَن، مُسَکِّن، رُوشَن کَردَن، آگاه کَردَن، سَبُک کَردَن، تَسکِین دادَن، آرام کَردَن دیکشنری هلندی به فارسی