verlangen verlangen آرِزو کَردَن، مِیل، خواستَن، خواستِه، آرِزو، دِلتَنگی، گِرِفتار شُدَن، اِشتیاق دیکشنری هلندی به فارسی
verlegen verlegen جای خُود را گُم کَردَن، خِجالَت زَدِه، شَرمَندِه، گُم کَردَن دیکشنری آلمانی به فارسی