معنی verleid
verleid
وسوسه شده، اغوا کرد
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verleid
verliefd
verliefd
شیفتِه، عاشِق
دیکشنری هلندی به فارسی
verleiden
verleiden
فَریب دادَن، وَسوَسِه کَردَن، فَریفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
verlamd
verlamd
فَلَج شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
vermoeid
vermoeid
با بی حُوصِلِگی، خَستِه
دیکشنری هلندی به فارسی
vereerd
vereerd
عَزیز، مُفتَخِر شُد
دیکشنری هلندی به فارسی
overheid
overheid
بِه طُورِ دولَتی، دولَت
دیکشنری هلندی به فارسی
gevleid
gevleid
مَحبوب شُدِه، مُتِمَلِّق
دیکشنری هلندی به فارسی
veelheid
veelheid
کَثرَت
دیکشنری هلندی به فارسی
bereid
bereid
مُشتاق، آمادِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی