معنی verlangend
- verlangend
- خواهان، اشتیاق، با آرزو، با حسرت، آرزومند، آرزومندانه، اشتیاق آمیز
واژههای مرتبط با verlangend
verlangens
- verlangens
- خواستِه ها
vervangend
- vervangend
- جایگُزین، جایگُزینی
verlangen
- verlangen
- آرِزو کَردَن، مِیل، خواستَن، خواستِه، آرِزو، دِلتَنگی، گِرِفتار شُدَن، اِشتیاق
verlangen
- verlangen
- تَحمیل کَردَن، تَقاضا، تَقاضا کَردَن
verlammend
- verlammend
- فَلَج کُنَندِه
verzengend
- verzengend
- گَرم و طاقَت فَرسا، سوزانَندِه
verlassend
- verlassend
- بِه طُورِ اَفسُردِه، تَرک کَردَن
verjüngend
- verjüngend
- باریک شُدِه، جَوان کُنَندِه
verlengen
- verlengen
- طولانی کَردَن، تَمدِید کُنید، تَمدِید کَردَن، دِراز کَردَن