معنی verkwikkend
verkwikkend
تحریک آمیز، نیروبخش، احیاکننده، به طور انرژی بخش
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verkwikkend
verkwistend
verkwistend
بی پول، اِسراف کُنَندِه، هَدَر دَهَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
verstikkend
verstikkend
خَفِه کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
verklikken
verklikken
خِیانَت کَردَن، دُزدیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی