معنی verkenning
verkenning
کشف، اکتشاف، شناسایی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verkenning
erkenning
erkenning
قَدردانی، شِناخت، شِناسایی
دیکشنری هلندی به فارسی
verlenging
verlenging
تَمدِید، پَسوَند
دیکشنری هلندی به فارسی
vergunning
vergunning
مُجَوِّز
دیکشنری هلندی به فارسی
verdunning
verdunning
رَقیق سازی، رَقیق شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
verbanning
verbanning
تَبعِید
دیکشنری هلندی به فارسی
verlening
verlening
اِعطایِ مَقام، کُمَکِ مالی
دیکشنری هلندی به فارسی
verkennen
verkennen
کاوُش کَردَن، کاوُش
دیکشنری هلندی به فارسی
verbening
verbening
اُستِخوان سازی
دیکشنری هلندی به فارسی