معنی verhit
verhit
به طور سوزان، گرم شده است
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verhit
bereit
bereit
مُشتاق، آمادِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
vernir
vernir
لاک زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
verdict
verdict
حُکم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Permit
Permit
اِجازِه دادَن، مُجَوِّز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
verità
verità
واقِعیَّت، حَقیقَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
verhitte
verhitte
با حَرارَت، گَرم شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
verehrt
verehrt
عَزیز، پَرَستیدِه شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
geruit
geruit
چَهارخانِه، شَطرَنجی
دیکشنری هلندی به فارسی
vereint
vereint
مُتَّحِد، مُتَّحِد شُدِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی