معنی vergeving
vergeving
بخشش
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با vergeving
wetgeving
wetgeving
قانون گُذاری
دیکشنری هلندی به فارسی
verlening
verlening
اِعطایِ مَقام، کُمَکِ مالی
دیکشنری هلندی به فارسی
verderving
verderving
فَساد
دیکشنری هلندی به فارسی
verdeling
verdeling
تَخصِیص، تَوزِیع، تَقسیم شُدِگی، تَقسیم بَندی
دیکشنری هلندی به فارسی
verwerving
verwerving
کَسب
دیکشنری هلندی به فارسی
verveling
verveling
یَأس، بی حُوصِلِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
vergevend
vergevend
با بَخشِش، بَخشَندِه، فُروتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
vergelding
vergelding
اِنتِقام، تَلافی
دیکشنری هلندی به فارسی
verbening
verbening
اُستِخوان سازی
دیکشنری هلندی به فارسی