vergeven vergeven تَبرِئَه کَردَن، بِبَخش، بِبَخشیدَن، بَخشِش کَردَن، بَخشیدَن دیکشنری هلندی به فارسی
verlaten verlaten تَرک شُدِه، تَرک کَردَن، مَتروک، رَها کَردَن، خارِج شُدَن، بِه طُورِ اَفسُردِه دیکشنری هلندی به فارسی